یحیی آل اسحاق، مشاور عالی وزیر صمت، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، از سقوط جایگاه فرش دستباف ایرانی در بازارهای داخلی و جهانی در چند دهه گذشته سخن گفت. وی با اشاره به ارزش اقتصادی و فرهنگی این محصول، به اشتغالزایی و درآمدزایی آن برای اقشار مختلف جامعه در شهر و روستا و همچنین گره خوردن آن با هویت تاریخی اقوام ایرانی اشاره کرد. فرش دستباف ایرانی در تاریخ ایران جایگاه ویژهای داشته و وزرا و سفرای ایرانی از آن در دفاتر خود برای معرفی هویت کشور استفاده میکردند؛ حتی تابوت پاپ فرانسیس نیز بر روی فرشی ایرانی قرار داشت.
وی افزود: با وجود چنین جایگاهی، صنعت فرش در دهههای گذشته فاجعهای را تجربه کرد. از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ که وی وزیر بازرگانی بود و فرش دستباف زیرمجموعه این وزارتخانه قرار داشت، ارزش صادرات این کالا به ۱.۵ تا ۲ میلیارد دلار میرسید؛ این رقم اکنون به ۴۰ میلیون دلار کاهش یافته است.
آل اسحاق اظهار کرد: در آن چهار سال، حدود ۵ میلیون نفر بهطور مستقیم و غیرمستقیم در این صنعت مشغول به کار بودند.
رئیس شورای عالی فرش دستباف ادامه داد: نخستین و مهمترین عامل فاجعه در صنعت فرش ایران، آلوده شدن آن به رقابتهای سیاسی داخلی در دهههای گذشته و پس از انقلاب بود. یک گروه سیاسی با تصور اینکه این صنعت با درآمدزایی بالا در اختیار جریان سیاسی خاصی است که با آنها موافق نیست، با آن مقابله کردند.
آل اسحاق خاطرنشان کرد: این گروه با هدف ناتوانسازی جریان سیاسی مخالف، صنعت فرش را هدف گرفتند و با قدرت خود، با ابلاغ قوانین، مانعتراشی در صادرات یا اعمال نفوذ در قیمتگذاری کردند تا توجیه اقتصادی صنعت از بین برود. در واقع، با برخورد سیاسی، به ریشه صنعت فرش ایران ضربه زدند.
وی ورود فرش ماشینی به بازار را عامل دیگری در کسادی بازار فرش دستباف دانست و گفت: فرشهای ماشینی بخشی از تقاضا و سرمایهگذاریها را به خود جذب کردند.
مشاور وزیر صمت تصريح كرد: متاسفانه فرش دستباف ايراني در سالهاي گذشته خود را با نوآوريهاي جهاني همراه نكرد و بخشي از تقاضا را از دست داد.
فرش دستباف ایرانی، نمادی از هنر و فرهنگ غنی این سرزمین، سالهاست که درگیر پیچیدگیهای سیاسی و اقتصادی است که به شدت بر تولید و فروش آن تاثیر گذاشته است. رقابتهای سیاسی داخلی و بینالمللی، تحریمها، نوسانات ارزی، و بیثباتی اقتصادی، همگی دست به دست هم دادهاند تا این صنعت ارزشمند را به ورطه نابودی بکشانند. از یک سو، رقابتهای سیاسی داخلی مانع از ایجاد سیاستهای منسجم و حمایتی شده و از سوی دیگر، تحریمها و فشارهای بینالمللی دسترسی به بازارهای جهانی را برای تولیدکنندگان ایرانی دشوارتر کرده است. این شرایط باعث شده است تا بسیاری از بافندگان ماهر، به ناچار شغل خود را رها کنند و هنر چندین نسلی در معرض فراموشی قرار گیرد.
یکی از مهمترین چالشها، عدم ثبات قیمت مواد اولیه است. نوسانات شدید قیمت پشم، نخ، رنگ و سایر مواد اولیه، برنامه ریزی تولید را برای بافندگان دشوار کرده و آنها را با ریسک مالی عظیمی مواجه ساخته است. تغییرات مداوم در سیاستهای اقتصادی و مالی نیز بر قیمت تمام شده فرش اثر میگذارد و رقابتپذیری آن در بازارهای جهانی را کاهش میدهد. عدم دسترسی به فناوریهای جدید و روشهای مدرن تولید، نیز از دیگر عوامل موثر در این روند نزولی است. درحالی که رقبای ایرانی در سایر کشورها با استفاده از ماشینآلات و تکنولوژیهای پیشرفته، تولید خود را افزایش داده و هزینههای تولید خود را کاهش میدهند، بافندگان ایرانی همچنان به روشهای سنتی و دستی وابسته هستند که سرعت و کارایی کمتری دارد.
علاوه بر این، مشکلات مربوط به صادرات فرش دستباف نیز به این چالشها دامن میزند. پیچیدگیهای گمرکی، قوانین سختگیرانه و هزینههای بالای حمل و نقل، صادرات فرش ایرانی را با مشکلات فراوانی روبرو کرده است. در این میان، عدم حمایت کافی از صادرکنندگان و فقدان برندسازی مناسب نیز باعث شده تا فرش ایرانی در رقابت با فرشهای کشورهای دیگر، جایگاه خود را از دست بدهد. در نتیجه، بسیاری از تولیدکنندگان به دلیل مشکلات مالی و فقدان بازار، فعالیت خود را متوقف کردهاند، و این فرهنگ غنی و دستاورد هنری ارزشمند را در معرض خطر جدی قرار داده است. راه حل این چالشها، نگاهی همه جانبه به وضعیت صنعت فرش دستباف ایران و تدوین سیاستهای جامع و هماهنگ است که با حمایت از تولید کنندگان و تسهیل صادرات، این صنعت ارزشمند را از بحران نجات دهد.