اکبر مهدیه، طراح و نقشه پرداز قالی دستباف ایرانی، در گفتگویی دلایل افت جایگاه فرش دستباف در خانههای ایرانی را بررسی کرده است. وی با اشاره به جایگاه رفیع فرش ایرانی پیش از انقلاب و تبلیغات گسترده آن در سفارتخانههای مختلف، اظهار داشت که عدم توجه به سلیقه مشتری در طرح و رنگ، عاملی اصلی در از دست رفتن بازار به رقبایی چون هند، نپال، پاکستان، ترکیه و افغانستان بوده است. به گفته مهدیه، موفقیت این کشورها در گرو روابط عمومی قوی بازرگانان و مشاوران هنری آنهاست.
مهدیه با تاکید بر ماهیت هنری فرش دستباف و نه صنعتی بودن آن، گفت: “قالی صنعت نیست، هنر است. قالی صنعتی ما هم باید بوی هنر دهد.” وی با اشاره به نمایش آثار هنری فرش ایرانی در موزههای معتبر جهانی، بر اصالت هنری آن تاکید کرد و میان “فرش” و “قالی” تمایز قائل شد، به گونهای که “قالی” را مرادف با هنر دانست. وی جذب فارغ التحصیلان رشته فرش در کارخانههای فرش صنعتی را موجب تاسف خواند.
در ادامه، مهدیه با اشاره به نقش هنر در شناخت جهانی ایران (“ایرانیها مردمی هستند که روی قالی راه میروند و شعر میگویند”)، از کمبود حمایت از هنر و صنایع دستی، علیرغم وجود استعداد و خلاقیت در این زمینه، انتقاد کرد. وی تبلیغات را عامل مهمی در احیای جایگاه فرش ایرانی دانسته و فقدان آن را موجب ضرر به این صنعت هنری میداند. در پایان، مهدیه “عشق” را متولی اصلی فرش ایرانی خواند و از فقدان اشتیاق و تخصص در متولیان فعلی ابراز نگرانی کرد.
طراح فرش: از سلیقه مشتری غافل شدیم/ قالی صنعتی هم باید بوی هنر بدهد
صنعت فرش ماشینی ایران، علیرغم پیشرفتهای تکنولوژیکی چشمگیر، گاه از عنصر حیاتی هنر و سلیقهی مشتری غافل میماند. تولید انبوه و تمرکز بر سرعت و سودآوری، منجر به خلق محصولاتی شده که اگرچه از نظر فنی قابل قبول هستند، اما فاقد روح و اصالت آثار هنری دستبافت هستند. این نکتهای است که بسیاری از طراحان و تولیدکنندگان به آن اذعان دارند، اما هنوز راه طولانی برای جبران فاصله ایجاد شده تا رسیدن به نقطه تعادل میان تولید صنعتی و حفظ ارزشهای هنری پیش رو دارند.
یکی از چالشهای اساسی، عدم ارتباط مناسب میان طراحان و مشتریان نهایی است. در بسیاری از موارد، طراحان بر اساس پیشبینیهای بازار یا ترندهای جهانی طرحهای خود را ارائه میدهند، بدون آنکه به طور دقیق از سلایق، نیازها و فرهنگ بصری مخاطبان هدف خود آگاه باشند. این عدم شناخت باعث میشود که فرشهای ماشینی تولید شده، با وجود کیفیت فنی بالا، نتوانند جایگاه خود را در خانهها و دلهای مصرفکنندگان پیدا کنند. باید گفت که فرش صرفا یک پوشش کف نیست، بلکه عنصری تزئینی و نمادی از فرهنگ است و به همین دلیل، انتخاب آن اهمیت بسیاری دارد.
نقش تحقیقات بازار و بررسی الگوهای مصرف در جامعه برای حل این مشکل حیاتی است. باید تحقیقات جامعی برای فهم بهتر سلیقهی مشتریان، چه در داخل و چه در خارج از کشور صورت گیرد. این تحقیقات باید تنها به جمعآوری اطلاعات کمی محدود نشود؛ بلکه با استفاده از روشهای کیفی مانند گروههای کانونی، مصاحبههای عمیق و تحلیل محتوای شبکه های اجتماعی به درک درونی و عمیق تری از نیازهای مشتریان دست یابند. در نهایت، طراحان باید آمادگی داشته باشند تا با استفاده از دادههای بهدستآمده، طرحهای جدیدی را مطابق با سلیقهی مخاطب ایجاد کنند.
به عبارتی دیگر، ماشینی بودن تولید نباید به معنای از دست دادن روح و هنر در فرش باشد. قالی صنعتی نیز باید بوی هنر بدهد، باید حس زیباییشناسی را در بیننده بر انگیزد و با هویت فرهنگی او هماهنگ باشد. این رسیدن به تعادل میان نوآوری و سنت است که میتواند فرشهای ماشینی ایران را به محصولاتی مطلوب و رقابتی در بازار جهانی تبدیل کند. بهکارگیری طرحهایی برگرفته از هنرهای سنتی ایرانی به شکلی مدرن و خلاقانه، میتواند یک مسیر مناسب برای حفظ اصالت و جلب مشتریان باشد. همکاری نزدیکتر میان طراحان، تولیدکنندگان و بازاریابان نیز ضروری است تا بهطور موثر حرف مشتری را بشنوند و آن را در طراحیها خود تجلی دهند.